یک بام و دو هوای ابراهیم علیزاده سرکرده گروهک تروریستی کومله کمونیست،کار را به جایی نمی برد!
آکام نیوز:مطلب رسیده(یکی از شرکت کنندگان در مراسم روز کومله):در حاشیه سخنان ابراهیم علیزاده سرکرده گروهک تروریستی موسوم به کومله کمونیستی،در مراسم روز کومله در فرانکفورت
آکام نیوز:مطلب رسیده(یکی از شرکت کنندگان در مراسم روز کومله):در حاشیه سخنان ابراهیم علیزاده سرکرده گروهک تروریستی موسوم به کومله کمونیستی،در مراسم روز کومله در فرانکفورت؛
باید سالیان درازی پیشمرگ بود تا واقعا بتوانی ابراهیم علیزاده را بشناسی .
فکر نمی کنم در درون تشکیلات کومله دو نفر را پیدا کنی که واقعا این فرد را بشناسند .
فردی گوشه گیر تک رو و یکدنده و مغرور به تمام معنا…
در دنیای سیاست این نوع آدمها بسیار کم یافت می شوند و اگر هم دنبال نمونه اش باشی یا باید دنبال کاراکتر های حزب نازیست آلمان باشی و او را در اخلاق و رفتار وخصوصیات مقامات بلند پایه این گروه جستجو کنی و یا اینکه سری به مسکو بزنی و شخصیت استالین را از نو بخوانی! …
به قول ابراهیم علیزاده،اگر سری به شهرهای کردستان بزنی بیشتر از ١۵ هزار نفر از انسانهای کمونیست پیدا میکنی که روزگارانی در صفوف کومله و حزب کمونیست ایران بوده اند،اما امروز به دلایل خاص در صفوف این تشکیلات نیستند و دنبال یک زندگی شرافتمندانه در داخل شهرهای کردستان هستند!
اگر برای لحظه ای هم روی این رقم تمرکز کنیم که ابراهیم علیزاده مدعی آن است،باید گفت که ابراهیم علیزاده،سخت اشتباه می فرمایند .
همین فرد در کنگره هشتم حزب موهوم کمونیست ایران این رقم را خیلی بیشتر از این معرفی می کند و در سخنان کوتاهی می گوید؛
تا به امروز ما در تشکیلات حزب کمونیست ایران ٢١ هزار کارت پیشمرگی،در آموزشگاهای پیشمرگی چاپ کرده ایم که اکثریت این افراد هم اکنون در خارج از صفوف ما هستند و هر لحظه هم اگر تشکیلات بخواهد می تواند این تعداد از نیروها را به میدان بیاورد (ادعایی کامل پوچ و توخالی)
رقم یاد شده از طرف ابراهیم در طول چند سال تا این حد فروکش می کند،پس نباید این رقم را هم بسیار جدی گرفت .
به قول ابراهیم علیزاده،تنها این تعداد که در صفوف ایشان بوده اند،انسانهای شرافتمندی هستند!!
پس باید از ایشان پرسید فقط کمونیست های صفوف شما از دیدگاه شما شرافتمندند؟؟!!!
پس مردم عادی جامعه از دیدگاه شما جزء کدام دسته از انسانها به حساب می آیند؟!
اکثریت قریب به اتفاق مردمی که نه کمونیست هستند و نه شما را می شناسند.
ابراهیم علیزاده،با اعتماد به نفس کاذبی مدعی می شود که آنها دارای این نفوذ در داخل هستند!!!
پس این نیرو می تواند به ما تداعی شود،طبق بیانات سرکرده کومله،این رقم بسیار کم نیست پس من از او می پرسیم چرا با آنکه این نیرو را در داخل جامعه دارید،نتوانستید در اعتراضات اخیر،چهار نفر را سازماندهی شده به خیابان ها بریزید؟!
پس چرا نتوانستید یک اعتصاب ۲ ساعته سازمان دهید؟!
این رقم،رقم کمی نیست و اگر درست باشد می توان هر مانوری روی آن داد ..
ولی علیزاده از یاد برده اند که این رقم و این تعداد از این افراد که بی شک "من اکثریت آنها را از نزدیک می شناسم و با اکثریت آنها هم بوده ام"،وقتی از تشکیلات ما رفتند،ما را از هر لحاظ با خود تسویه کردند و با ما مرزبندی سیاسی و تشکیلاتی اعلام داشتند .
اکثریت این رفقا هم از دست برخوردهای هستریک شما و کمیته مرکزی شما و سیاست بام و دو هوای شما از تشکیلات ما رفتند و تا جایی که من این افراد را هم بشناسم هیچ وقت راضی به همکاری دوباره شما نیستند و نخواهند بود .
نگاهی به ١۵ هزار نفر از کردستان عراق و ایران بکنید!
افرادی که امروز در کردستان عراق زندگی می کنند و به ناچار صفوف کومله را ترک کرده اند،جزء آن دسته از افرادی ما هستند که در هیچ شرایطی نمی توانند به کردستان ایران باز گردند،چون واقعا مشکلات امنیتی دارند و بازگشت برایشان دردسر ساز خواهد شد .
این افراد همه از کسانی هستند که از طرف کمیته رهبری برایشان پاپوش سیاسی و امنیتی و اخلاقی درست شده است .
این افراد در بدترین شرایط زندگی را سپری می کنند و در هیچ شرایطی هم کومله از آنها حمایت نکرده است و آنها را به حال خود رها کرده است .
بارها آنها را از جلوی درب مقر سلیمانیه بیرون کرده اید و یا آنها را به بهانه ای،به مقر دیپلماسی فراخوانده اید و کارت لاینگری(هواداری) را با زور از آنها گرفته اید !!
آنها را به آسایش سلیمانیه معرفی کرده اید و برایشان پرونده سازی کرده اید و از خود دور رانده اید .
برای اثبات این گفته ها باید به فراخوان های شما در کردستان عراق مراجعه شود که شما نمی توانید در جمع هواداران سلیمانیه تنها ٢٠ نفر را به خیابان بیاورید .
نمونه واضح این حرف اعتراض و حمایت از جنبش عفرین بود که متاسفانه ما نتوانستیم ۵٠ نفر را به خیابان بیاوریم که تمام کسانی را هم که در این اعتراض بودند یا عراقی بودن و یا از افراد پیشمرگ که پرچم کومله را در دست داشتند که خود این جای تاسف دارد.
بیائید با هم به محل زندگی این افراد در کردستان عراق برویم و ببینیم که کدام یک از این جوانان که روزی در صفوف ما بودند به ما دلخوش هستند و کدام یک از آنها حاضر است حتی در مراسمات ٢۶ بهمن ما شرکت کند .
در مراسم چند روز پیش چند تن از هواداران ما در این مراسم شرکت کردند؟!
اگر به گفته های شما اکتفا کنیم که این مراسم می بایست بیشتر از دو هزار نفر می بود، چون بر همگان واضح است که شمار پناهندگان در کردستان عراق که روزگارانی برادرزاده شما "ایوب دباغیان " نماینده آنها بود شمارشان
بسیار است،پس چرا در مراسم نبودند؟!
"کردستان ایران"
افرادی که امروز به هر دلیلی به کردستان ایران برگشته اند که رفیق ابراهیم بدون ملاحظه از آنها یاد می کند،همگی شان را می توان به دو دسته تقسیم کرد :
دسته اول جزء افرادی هستند که واقعا قربانی شدند و به زور اخراج شده اند .
آنها را در گروه لمپن های جامعه گذاشتند و بارها گفتند که این تعداد در بین ما جایی ندارند .
تشکیلات ما جای ارازل و اوباش نیست،همان حرفی که محمد خاتمی بارها در مورد معترضان داخلی به زبان می آورد.
کم نیستند این تعداد و با شهامت می توان گفت که رقم دو تا سه هزار نفری داریم .
این رقم را همه آن افرادی که به فاصله سالهای طولانی در بین ما بوده اند را به خوبی می دانند و به خوبی به یاد دارند که اکثریت این افراد برایشان پاپوش درست شد و بی جهت و بدون در دست داشتن هیچ سند و مدرکی آنها را از تشکیلات ما اخراج کردند.
دسته دوم را می توان چنین بیان کرد که این دوستان و رفقا به میل خود و داوطلبانه صفوف ما را ترک کردند .
این تعداد از پیوستن به صفوف ما پشیمان بودند و فکر می کردند که انتخاب درستی نکرده اند.
پس به زندگی عادی خود برگشتند و به شهامت هم می توان گفت که خاطره خوبی در بین ما ندارند.
در مورد رفقای ما در کردستان ایران که اگر سخنان رفیق ابراهیم را به هند بگیریم باید در مراسمات و در اعتراضات مردمی جستجو کرد.
در اعتراضات مردمی در روزهای اخیر،در اعتراضات کارگری و در جنبش های خودجوش مردمی،کدامیک از اینها کوچکترین گرایش و سمپاتی به جریان من و تو داشتند؟
در کدام یک از اعتراضات مردمی علیه کشتن کولبرها،علیه زندانیان سیاسی،علیه حقوق کودک،علیه مواد مخدر و هر معضل دیگر اجتماعی به خصوص در شهر سنندج که مایه افتخار ماست و آن را شهر کومله نامیده ایم،رفقای ما نقش داشتند؟
در کجای خیابان یادی از ما شد و شعار ما را بلند کردند .
در مراسمات حزبی هم به خصوص در ٢۶ بهمن امسال در سهرهای کردستان آیا می توانی صرفا برای دلخوشی دو شهر را نام ببرید که کار تبلیغی صورت پذیرفته باشد؟!
پس کجا بودند این ١۵ هزار نفر؟!
این ١۵ هزار نفر را برای چه موقعی نگاه داشته ایم؟!
و در بین این رفقا هستند که نیروی گروههای دیگر را هم تشکیل می دهند.
به جرات می توان گفت که در بین گروه های دیگر رفقای ما یافت می شود که هیج تعلقی به آن گروه ها ندارند و اما از سر ناچاری به آنها پناه برده اند.
در اروپا هم هستند که متاسفانه امروز در خیابان های اروپا عکس "عبدالله اوجالان " را در دست دارند و برای او فعالیت می کنند .
در تمام اروپا و در همه مراسمات روز ٢۶ بهمن و همین مراسمی که حالا هر دوی ما در آن حضور داریم به ١٠٠ نفر نرسیده اند،در کشورهای دیگر هم اکثریت را می بینی که یا دنبال حکمتیست ها هستند و یا اینکه خود را در سازمانی دیگر سازمان داده اند.!
"اعلام غیر مستقیم انشعاب در کومله"
در مورد همکاری با گروههای دیگر و سیاست کومله در این زمینه،که همیشه بحث مورد اختلاف جناحهای مختلف کومله بوده است،این بار ابراهیم علیزاده پاره ای از مسائل را ماست مالی و اما به صراحت اعلام داشت که همکاری کردن و یا نکردن ما ربطی به مسائل ایدئولوژیک ندارد و در این زمینه حرفه ای و زیرکانه نکاتی را مطرح کردند تا بلکه بتواند روی مسئله مورد اختلاف در بین تشکیلات شیله بمالد .
ابراهیم علیزاده با بیان این جمله که ما مشکل ایدئولوژیک نداریم و حاضر به همکاری با احزاب کرد هستیم،عملا جرقه یک انشعاب دیگر را در کومله زد .
جرقه ای که باب دل صلاح مازوجی نیست می تواند خیلی ها را مات کند و در فکر فرو ببرد .
گرچه ابراهیم علیزاده با دفاع کورکورانه از حزب کمونیست خواست توازن قوا را در بین هر دو تشکیلات کومله و حزب کمونیست حفظ کند،اما نمی توان به ساده ای از سخنان او گذر کرد و اختلافات را نادیده گرفت .
شاید برای ابراهیم علیزاده چندان مهم نباشد که فردی مثل صلاح مازوجی را از دست بدهد .
چون به قول خودشان مبارزه قربانی می طلبد و ماندن پیش صلاح شاید لقمه بسیار چربی نباشد و بسیار به دل نچسبد .
ابراهیم علیزاده خوب می داند که صلاح مازوجی یک کنه سیاسی است که خود را به حزب کمونیست ایران چسپانده است،پس رام کردن این کنه شاید کار سختی نباشد .
صلاح مازوجی نمی تواند از امکانات و موقعیت فعلی حزب کمونیست ایران و کومله دست بکشد،پس مجبور خواهد بود یا سکوت را پیشه کند یا سیاست انتظار را در پیش گیرد!
صلاح شاید اخلاقا به خود اجازه ندهد خود را با افراد بد دهنی چون حسن رحمان پناه و دیگران طرف کند،اما دوستی و رفاقت با رضا مقدم و ایرج آذرین می تواند امیدی به سیاست انتظار را در او زنده نگاه دارد،پس خوب می داند سیاست انتظار عاقلانه ترین سیاستی است که باید امروز گرفته شود،تا اینکه صلاح بتواند توازون قوا را به نفع خود تغییر دهد،همان کاری که منصور حکمت ٣٠ سال پیش انجام داد .
ابراهیم با وجود کنه هایی چون صلاح مازوجی شاید نتواند به خوبی سیاست کند و حتما برای تداوم سیاست خود در عرصه مبارزه،مجبور خواهد بود کسانی را در خود حذف کند،همان کاری که ۴٠ سال است انجام می دهد،البته در گذشته افرادی خبره ای را در جهت پیش بردن این سیاست داشت،که راحت می توان به عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده اشاره کرد،آنها در طول عمر قدرت خود بسیاری از کنه های سیاسی درون تشکیلات خود را حذف کردند،برای نمونه می توان به مرگ و جانباختن فواد مصطفی سلطانی که تک و تنها بدون محافظ و همراه دو نفره غیره به ماموریت فرستاده می شود و یا تصادف مشکوک دکتر جعفر شفیعی و یا ترور صدیق کمانگر که همگی این نوع حذف کردن ها همیشه جای گمان طیف کومله بوده اند و همیشه هم بعنوان معمای حل نشده باقی مانده اند .
گرچه امروز عمر ایلخانی زاده و عبدالله مهتدی در تشکیلاتی دیگرند،اما به جرات می توان گفت که اگر آنها در تشکیلات می ماندند همان بلا و همان تاریخ تکرار می شد،چون بدون شک ابراهیم علیزاده متاسفانه چنین استعدادی در حذف دوستان خود دارد .
برای این دوره شاید پیش بردن چنین سیاستی از طرف ابراهیم علیزاده کمی مشکل باشد چون به درستی می توان گفت که افرادی چون حسن رحمان پناه و ماموستا جمال و رئوف پرستار شاید نتوانند چنان مهره گمارده ای در دستان ابراهیم علیزاده باشند،پس ابراهیم سیاست رام کردن را در پیش می گرد تا وقتی که بتواند مهره های خود را آماده و سازمان و به اجراء بگیرد،آن زمان راحت تر و بدون سردرد راحت می تواند مانع ها را کنار زند و به عنوان اولین رهبر کرد همان نامی را برای خود برگزیند که شاید در خیال خود می پروراند .
البته شاید ابراهیم علیزاده در این سیاستش موفق شود چون بدون شک پول و امکانات آن را دارد و عملا هم در گذشته نه چندان دور یک چشمک هایی را هم به مقامات عربستان هم زده است که این خود می تواند بلای جان مخالفان ابراهیم علیزاده در عرصه آینده مبارزه در کردستان باشد که بدون شک زنگ خطری هم برای حزب دمکرات ها و جناح مهتدی و ایلخانی زاده خواهد بود،چون خشم ابراهیم علیزاده تنها خودی ها را در بر نمی گیرد بلکه دایره فعالیت این خشم گسترده و باز خواهد بود .
"اتحاد و دعوت به عمل آوردن از کمونیست ها در جبهه آینده علیزاده"
ابراهیم علیزاده در آخرین بخش از سخنانش،از همه کمونیست ها دعوت به عمل می آورد که در تشکیلات او بسیج شوند و در کنار وی و با امکانت او مبارزه کنند و اتحاد عمل داشته باشند!
این سخنان ابراهیم علیزاده بسیار خنده دارند،چون همین پیشنهاد را در گذشته هم شاهد بودیم که در جواب کمونیست ها گفته بودند،ما هم بیائیم تا سرمان را بر باد دهید و یا پرونده سازی برایمان بکنید .
علیزاده یا از گذشته درس عبرت نمی گیرد و یا اینکه مخاطبان خود را خنگ و نادان می داند.
شما حاضر نیستی یک صدای مخالف را تحمل کنی،حالا می خواهی مردم را به طرف خود دعوت کنی؟!!
در طول ۴٠ سال گذشته هنوز نتوانستی ١٠٠ نفر را سازمان و در تشکیلات خود جمع کنی،حالا بعد از این ۴٠ سال می خواهی چه دسته گل دیگری به آب دهی؟!
"یکی از شرکت کنندگان مراسم روز کومله"