نقدی بر مصاحبه عبدالله مهتدی و حسن شرفی با تلویزیون انترناسیونال

آکام نیوز:حسن رحمان پناه: تلویزیون ماهوارەای “ایران انترناسیونال” طی چند روز گذشتە ، دیداری با حسن شرفی از حزب دمکرات کردستان ایران و عبداڵلە مهتدی دبیر کل “حزب کومەلە کردستان ایران ” آنجام داد. ظاهر این دیدار ، روشن شدن پارەای حقایق در بارە نبرد مسلحانه در کردستان با دو شخص نامبرده بود . اما هر ناظری در آغاز سوال اول تا پایان برنامە، به روشنی متوجە می شود کە این “مصاحبە” نیست ، بلکە محاکمه است . محاکمە دو کهنەکار حزبی با سابقە ۵٠ سال فعالیت حزبی و علنی ،توسط ٣ جوان به ظاهر روزنامەنگار کە پیراهن دفاع از “دمکراسی  و نوگرایی” برتن داشتند ، اما در اصل در تقابل با یکی از اشکال مبارزە یعنی مقاومت مسلحانە تصمیم به محاکمە این دو داشتند .

بعد از پخش این مصاحبە (محاکمە) در شبکەهای اجتماعی، کمپین های زیادی علیە این دو شخص و بی ربطی آنان به نمایندگی خواست و مطالبات مردم کردستان راه افتاد . قبح مسئلە در جای بود کە “شرفی و مهتدی” در زندان و زیر شکنجە، این دیدار را انجام ندادند ، بلکە اگاهانە و با کمال میل ، با لباس مد روز ، کراوات و پیراهن اتو کشیدە ، با آمادگی  و بە نمایندگی از سوی احزاب  خود کە به ناحق، گاە و گداری  “نمایندگی” مطالبات مردم کردستان را به آن می چسباندند ، در این سطح از  ضعف  و خودباختگی ظاهر شدند. آنچە آنجام گرفت ، محاکمە دو رهبر جریان لیبرال _ناسیونالیست کرد، توسط ٣ جوان بود. در این دیدار، آنچە نمایش دادە شد، ضعف و درماندگی لیبرال های کرد اپوزیسیون برون مرزی و مسلح جمهوری اسلامی، در برابر تز ایرانی که مقاومت مسلحانه را می کوبد.

مبارزە مسلحانه ، یا استیصال سیاسی ؟

سوال اول مصاحبە کنندە اصلی در بارە رویداد مریوان و کشتە شدن به قول ایشان ” ١١ نفر از نیروهای مسلح ایران ” در حملە نظامی گریلاهای “پژاک”، ابتدا از آقای مهتدی بود کە در استودیو حضور داشت . مجری سوال کرد “کە آیا حزب کومەلە این حملە را محکوم کردە یا میکند” . بعد از ٣ بار تکرار سوال در اشکال مختلف و زمانیکە جوابی دستگیرش نشد و جواب سوال را به “پژاک” پاس می داد سوال کنندە به سراغ آقای شرفی کە از پاریس و از طریق خط تصویری اینترنت با آنها در تماس بود، می رود . ایشان هم از آقای مهتدی بی جواب تر، سخنان نامبردە را تآئید و اعلام نمود “همانطور کە آقای مهتدی اشارە فرمودند این مسئلە مربوط بە یک نیروی خاصی است کە بیشتر باید آن در مورد این مسئلە توضیح بدهد و روشنگری بکند “. اما جواب هر دو مصاحبە شوندە آنچنان گنگ و ناروشن بود کە مصاحبە کنندە چندین بار سوال را تغییر داد و سرآنجام جوابی مورد دلخواه خود را بدست نیاورد.

مصاحبە کنندە (محاکمە کنندە) کە در صدد گرفتن پاسخ محکومیت رویداد مریوان از مهمانان برنامەاش است ، متوجە تناقض در سیاستی نیست کە احزاب لیبرال_ناسیونالیست کرد در طول حیات خود و اکنون از هر زمان دیگری بیشتر با آن روبرو هستند. حسن شرفی و عبداللە مهتدی کە رهبران جریاناتی با نیروی مسلح هستند ، اساسآ مبارزە مسلحانه برای چنین جریاناتی از سیاست روشن و خدمت به امر ارتقاء مبارزە روزانه مردم ستمدیدە کردستان در راە رهایی نشآت نمی گیرد و نمی تواند مبارزە آنان را نیز تقویت نماید. بلکە این سیاست اهرم فشاری بر دولت مرکزی جهت “دیالوگ” و رسیدن به اهداف محدود و اجازە فعالیت علنی به چنین احزابی در چهارچوب دولت مرکزی و سهیم شدن در قدرت سیاسی است. جدا از این اصل پایەای و شناختە شدە ، در شرایط کنونی “شرفی و مهتدی” و جریاناتی کە  مسئول یا نمایندە آن هستند  با  معضلات اصلی در جواب دادن بە سوال رویداد مریوان و یا رویدادهای مشابه روبرو هستند کە نمی توانند آنرا تآئید یا محکوم کنند .

حزب دمکرات کردستان ایران از ٣ سال قبل، اقدام نظامی تحت عنوان “راسان” (برخاستن) را در دستور کار نیروی مسلح خود گذاشتە است . این اقدام تا کنون با تلفات بیش از ۴٠ نفر از اعضای رهبری ، کادر و پیشمرگان این حزب همراە بودە  و هیچ دست آورد ملموسی نه برای آنان و نە برای مردم کردستان نداشتە است. جریان عبداللە مهتدی نیز بعد از جدایی از حزب کمونیست ایران و تشکیلات کردستان این حزب _کومەلە، زودتر از حزب دمکرات کردستان ایران این سیاست را تحت عنوان “زندە نمودن مبارزە مسلحانه” در پیش گرفت، کە جدا از تلفات سنگین انسانی، یکی از عوامل اصلی چندین جدایی و انشعاب در صفوف این جریان بود. از سوی دیگر این نوع اقدامات مسلحانه دو جریان یاد شدە هیچ ربط منطقی و مبارزاتی با مقاومت مسلحانه مردم کردستان ایران و احزاب درگیر در آن  ندارد.  لذا دو شخص نامبردە کە اقدام نیروهای خودشان طی چند سال اخیر مشابه اقدام “پژاک” است  نمی توانند اقدام نظامی این جریان را محکوم کنند ، چون خود درگیر این شکل از درگیری مسلحانه جدا از مردم هستند. از سوی دیگر هم نمی توانند آنرا تآئید کنند، چون مخالف پژاک می باشند و آنرا اساسآ جریانی برخواستە از کردستان ایران نمی دانند ، بلکە  آنرا دست نشاندە و وابستە بە  “حزب کارگران کردستان”( پ ک ک) می دانند. وقتی تیم های  مسلح حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) و جریان عبداللە مهتدی در داخل کردستان ایران و یا در نوار مرزی درگیر با نیروهای جمهوری اسلامی می شوند ، به دلیل سیاست نظامی نامشخص آنان در شرایط کنونی ، عدم توازن میان نیروی آنها و دشمن و عدم امادگی مردم در دفاع از این نوع درگیری مسلحانه ، عدم هماهنگی و تناسب درگیری مسلحانه کنونی  با مبارزات تودەای و مردمی در داخل کشور و عدم کمک و تقویت آن در سطح تودەای  ، عدم وجود پشت جبهە کە از الزامات نبرد مسلحانه است، رابطە دوستانە و نزدیک حکومت محلی کردستان عراق و احزاب اصلی این منطقە با جمهوری اسلامی و ممانعت از رفت و آمد نیروی مسلح احزاب کردستان ایران به داخل کشور ، مگر در مواردی کە هماهنگ با اهداف و مصالح آنان است، توان توضیح و هماهنگی این معضلات با سیاست نظامی خود را ندارند و هرگاە در این عرصە مورد سوال و جواب قرار می گیرند ، حقایق را وارونە جلوە می دهند. برای مثال  اگر  در داخل کردستان درگیر نبرد با نیروهای جمهوری اسلامی می گردند و موفقیت یا شکست بدست می آورند، نمی توانند حقایق را انطور کە بودە برای جامعە و افکار عمومی بیان کنند. دادن اطلاعیە تحت عنوان “سر فرماندهی نیروی پیشمرگ کردستان ” ، از این تناقضات نشآت می گیرد. بە همین دلیل زمانیکە این نوع احزاب در برابر خبرنگاران ، مطبوعات و افکار عمومی خارج از کردستان کە آنها را مطابق عملکردشان به خوبی نمی شناسند و  مورد سوال  پیرامون  فعالیت مسلحانە و عملیات نظامی قرار می گیرند از “پیشمرگان داخل کردستان” نام می برند. اما زمانیکە ناچار به توضیح یک نبرد یا جانباختن افرادشان می شوند ، با دادن آدرس و کد غلط تصور می کنند همه را فریب می دهند . در صورتیکە تنها خودشان فریب می خورند .زیرا در عصر امروز و در جهان گلوبال و انترنیت چیزی قابل مخفی کردن وجود ندارد. این تناقض در افکار و عمل  آنان برگرفتە از سیاست دوگانه و ناروشن این جریانات در برخورد به نبرد مسلحانه جدا از مردم است کە  مسئولین و رهبران آنان را دچار سردرگمی، استیصال سیاسی و عدم توان دفاع از سیاست اتخاذ شدە نمودە است .

دمکراسی ، عامل انشعاب ؟!

مصاحبە کنندە دوم با سوال طولانی و چاشنی قرار دادن جملە کوتاهی از دکتر عبدالرحمان قاسملو ، رهبر سابق حزب دمکرات کردستان ایران کە در شهر وین پایتخت اتریش ، کشته شد ، کە در وصف “دمکراسی” گفتە بود  ، در تعریف و تمجید از “دمکراسی “، از علت وجود “جریان نوپائی همچون پژاک و  خلل ایجاد شدە در فضای سیاسی و نظامی کردستان   و سیاست دو حزب کە اقدام مسلحانە در شرایط فعلی نیست ” سوال می نماید و علل انشعابات در احزاب  کردستان را به چالش کشید. ابتدا عبداللە مهتدی توضیحات کشافی در باب احزاب کردستان بدون در نظر گرفتن تفاوت در برنامە ، سیاست ، استراتژی ، مناسبات درونی و روش های کار حزبی آنها با جریان خودش می دهد و طبق معمول در قاموس “قیوم” همە ظاهر می شود . سپس در برشمردن مزیت “انتخاب دمکراتیک رهبری ، جوان گرایی و تعویض مدام رهبری” سخن میگوید و از دلایل وجود “پژاک” طفرە می رود. جواب و قضاوت در مورد “دمکراسی و دمکراتیک” بودن مناسبات حزب آقای مهتدی را به کادرهای با سابقە جریانش واگذار میکنیم کە چگونە و بە دلیل انتقاد از سیاست و تک روی ایشان، اخراج ، یا با رفتن جمعی و فردی عطای کار با وی را بر لقای ماندن در حزبش واگذار کردند، توضیح دهند.

مجری اصلی سوال یاد شدە را از آقای حسن شرفی می پرسد . ایشان در جواب این سوال  و ضمن تجلیل از رهبر سابق حزب خود ، در توضیح دمکراسی مورد سوال مصاحبە کنندە علت جدایی در احزاب و از جملە حزب خود را “وجود دمکراسی و تحمل نکردن آن توسط مخالفین” بیان کرد.این توضیح یکی از شاهکارها و بیان “نظری و تئوری” فوق العادە ناب بر دلایل جدایی در احزاب و از جملە حزب آقای شرفی است . جدا از رعایت نکردن دمکراسی و آزادی فعالیت احزاب سیاسی در جامعە کردستان کە مسبب درگیریهای خونین این حزب علیە رقبایش گردید و اگر از دلایل جدایی در دیگر احزاب بگذریم ، حداقل دو انشعاب بزرگ در حزب دمکرات کردستان ایران در سە دهە اخیر ،عکس سخنان حسن شرفی را نشان می دهد . انشعاب اول بعد از کنگرە هشت حزب دمکرات در دیماه ١٣۶۶ کە دو رهبر ترور شدە “حدکا ” آقایان “قاسملو و شرفکندی” در قید حیات بودند آنجام گرفت  کە به ایجاد “حزب دمکرات کردستان ایران _رهبری انقلابی” منجر گردید. بعد از وحدت مجدد دو شاخە “دمکرات”  انشعاب دومی در اواخر سال ٢٠٠۶ میلادی، منجر به ایجاد “حزب دمکرات کردستان” گردید و اقدامات فراوان برای اتحاد مجدد تا کنونی دو شاخە “دمکرات” علارغم تفاهم در برنامە، سیاست و دیدگاههای اصلی به نتیجە نرسیدە است. اسناد و دلایل هر دو انشعاب در ارشیو دو حزب و در شبکەهای اجتماعی نیز موجود است . یکی از دلایل اصلی انشعابات در حزب دمکرات کردستان ایران و از جملە آخرین مورد آن، نه “وجود دمکراسی و عدم تحمل آن توسط مخالفین”( آنچنانکە آقای شرفی میگوید) بلکە و به گفتە و نوشتە مخالفین، عکس آن ، یعنی عدم وجود دمکراسی و آزادی فعالیت درون حزبی بودە است. اما اکنون و بە چە دلیل  در انظار عمومی و در مقابل دوربین ها و مردم اگاه ، آقای شرفی بە وارونەنگری تاریخ و از جملە  دلیل جدایهای درون حزبیش می پردازد تا از جواب صریح در مورد دلایل حضور سازمان “پژاک” و  مبارزە مسلحانە جدا از تودەهای مردم خودداری نماید، باید خود علت آنرا توضیح دهد؟ اما حقیت این است کە دلایل انشعابات از جملە دلایل سیاسی آن، از  ناکامی در اتخاذ سیاست های بودە کە سوال و مخالفت جدی در بدنە احزاب و سازمانها ایجاد نمودە و با توسل رهبری به روشهای غیردمکراتیک با حربه تصفیە ، فضای سنگین درون حزبی، زمینە  انشعاب و جدایی فراهم شدە است.

وجود جریان” حزب حیات آزاد کردستان “(پژاک) در کردستان ایران ظاهرآ محور سوالات مجریان این مصاحبە (محاکمە) از مهمانان خود است .  ایجاد “پژاک ” اساسآ مدیون حضور طولانی مدت پ ک ک در ایران ، فعالیت نسبتآ آزاد آن در این کشور در سالهای متمادی و پخش و در دسترس بود وسیع ادبیات این جریان در سطح جامعە است. حضور منطقەای پ  ک ک  ، نقش آن در رویدادهای سوریە بعد از خیرش مردمی این کشور و فشار جنگ داخلی بر دولت بشار اسد و ناچار شدن حزب بعث سوریە در  تخلیە مناطق زیادی از کردستان سوریە (روژآوا) و واگذاری دوفاکتوی آن به “حزب اتحاد دمکراتیک ” (پ ی د) ، نبرد و مقاومت ” یگانهای مدافع خلق ” (ی پ گ . ی پ ژ)  در برابر دولت “اسلامی عراق و شام موسوم به (داعش)” ، همراه با جذب جوانان زیادی از کشورهای همجوار و اروپا به صفوف این نیرو ، نفوذ غیر قابل انکار “پ ک ک” در کردستان ترکیە ، حضور فعال “حزب دمکراتیک خلق ها” (ه د پ )  در طول یک دهە اخیر در رویدادهای مهم سیاسی ترکیە و عبور مسئلە کرد در این کشور از تبلیغات دولت و احزاب آن از ” حرکت تروریستی ” به یک مسئلە سیاسی جدی در صحنه سیاسی این کشور ، دلایل اصلی حضور پژاک با افکار “اپوئیستی” و ساپورت همه جانبە آن از جانب پ ک ک ، در کردستان ایران ر ا توضیح می دهد.  اما این نیرو ، با توجە به تناقض در سیاست هایش، بویژە برخورد دوگانه به جمهوری اسلامی در تبعیت از سیاست های حزب مادر (پ ک ک) ، وجود احزاب جاافتادە و قدیمی در کردستان ایران ، بویژە جریان چپ و سوسیالیست با برنامە ، سیاست و راهکار اجتماعی، طبقاتی و مبارزاتی ، هرگز موقعیتی مشابه کردستان ترکیە و کردستان سوریە(رۆژآوا) را در کردستان ایران  بە دست نخواهد آورد . عدم رشد “حزب راە حل دمکراتیک در کردستان عراق ” طرفدار پ ک ک در کردستان عراق و بویژه در مناطق شهری آن ، علارغم فاصلە عمیق سیاسی و طبقاتی میان مردم و حاکمان این منطقە از این واقعیت ناشی می شود. اما آقای شرفی و مهتدی بنا به مصالح سیاسی و بیگانگی با خواست و مطالبات اکثریت مردم کردستان و ایران ، از گفتن و شنیدن این حقایق عاجز اند و بینندە و مردم کردستان را دست کم  می گیرند و  نااگاه بە حساب می آورند.

مشکل دیگر این آقایان و احزاب مطبوعشان در تن دادن به محاکمە توسط ٣ جوان ناسیونالیست ایرانی  از خوار شمردن خود و جریاناتشان  در بارگاه پان ایرانیست ها ، همکاری و همسویی با لیبرال ها ، سلطنت طلبان و جریان کارتنی  “کنگرە خلق های ایران” است . کسانی کە با دلالان سیاسی و بی آبروی همچون علی رضا نوری زادە مبلغ و مروج سیاست های اسلام وهابی عربستان سعودی و محسن سازگارا از بنیانگذاران سپاە پاسداران دمساز و همکار می شوند ، کسانیکە آمادگی خود را برای اسکورت فرزند خاندان جنایتکار سلطنتی(رضا پهلوی) تا شهر مرزی بانه اعلام می دارند ، طبیعی است اگر در مصاحبە با ناسیونالیست های ایرانی این چنین ضعیف ظاهر شوند.

 

عبداللە مهتدی و برائت مجدد از گذشتە  انقلابی !

بخش پایانی مصاحبە، عرصە مناسبی برای خودنمایی آقای مهتدی بود . ایشان ضمن قاپیدن کلمە “دمکراسی” از زبان سوال کنندە دوم، به “نوگرایی” جریانش و دمساز شدن با “شرایط امروزی” کە چیزی جز رقصیدن بر تناب پوسیدە معاملەگری سیاسی در جهان اکندە از دروغ و تزویر سرمایەداری نیست ، بدون هیچ فشاری ، اما از سر ضروت سیاسی برای اقناع مجدد دوستان امروز و نهی و تکفیر دوستان گذشتە ، به نقد و نفی دوران کمونیست بودنش پرداخت . آقای مهتدی برخلاف جواب به سوالات بخش اول و میانی مصاحبە، در جواب به سوال آخر سنگ تمام میگذارد و با کمال تواضع و لبخند “نوآوری” حزبش کە چیزی جز پشت کردن به بیش از ٣٠سال مبارزە انقلابی و کمونیستی خود و رفقایش نیست  را به نمایش می گذارد . مصاحبە کنندە سوم کە تا آن لحظە ساکت بود فرصت را برای لجن پراکنی علیە کمونیسم مناسب دیدە از عبداللە مهتدی می پرسد ” حزب کومەلە ریشە عمیق کمونیستی و اندیشە مارکسیت_لنینیستی دارد. بە گمان تاریخ در صدسال گذشتە اندیشە مارکسیستی در هر جا کە پیادە شدە میراثی جز سرکوب،خفقان، ورشکستگی اقتصادی و قتل و جنایت علیە مردم خود نداشتە است .شما بعنوان یک حزب با مرام مارکسیستی هیچ انتقادی به اندیشە مارکسیستی ندارید ؟ اگر شما پیروز بشوید با این مرام چە وضعیتی برای مردم کردستان به ارمغان می آورید ؟ عبداللە مهتدی کە قصد جبران ضعف و ناتوانی خود در جواب به سوالات قبلی را داشت و از قرار معلوم لحظە شمار این سوال بود، بلافاصلە میگوید “سوال خیلی خوبی است” . سپس در اشارە به ضرورت “نوگرایی  و مدرنیزە کردن” حزبش میگوید ” با زمان جلو رفتن در صحبت های دکتر قاسملو درست است. ما دقیقآ این کار کردیم. ما به یک چنین نوگرایی دست زدیم” . فعلا از این بگذریم کە عبداللە مهتدی دەها نوشتە و گفتار سیاسی در نقد سیاست و دیدگاههای دکتر قاسملو دارد کە اکنون به دلیل تغییر در مواضع سیاسی و فکری و عقب گرد ١٨٠ درجە از آنچە ٣٠سال فعال آن بود، بعنوان مرید ایشان ظاهر می شود؟ این اقدام مهتدی در راستای  خدمت به حزب دمکرات کردستان ایران و کسانی صورت می گیرد کە چشم امید به “معجزات دست خارجی”  در صحنە سیاسی ایران و کردستان دارد و تصور میکند با این سیاست ها به نان و نوایی می رسد ؟ خیال میکند با این سخنان “فرش قرمزی” کە هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه تهران در خواب دیدە بود  در ایندە سیاسی این کشور بدست می آورد ؟! اما باید اذعان داشت کە عبداللە مهتدی  کاملآ درست میگوید کە ایشان “نوگرایی و مدرنیزە شدن” در سازمانش آنجام دادە است . “مع هذا” این ” “نوگرایی و مدرنیزە شدن” ابتدا در راستای خود تطبیقی با جریان اصلاح طلب حکومتی در ایران و اکنون در همسویی با سیاست های امپریالیستی آمریکا و عراقیزاسیون ایران صورت گرفتە است . این اقدام ایشان و حزب متبوع وی نە گامی بە جلو، بلکە سقوط آزاد به تە درە تاریخ است . قبح مسئلە زمانی بیشتر خود را نشان می دهد کە تا کنون ایشان و حزبش از گذشتە مملو از افتخار و جانفشانی چند  دهە گذشتە فعالیت و رزم انقلابی و سربلندانە کمونیست های کردستان و ایران ، از اسم و رسم جانباختگان و رهبران یک جریان کمونیستی سوءاستفادە میکند. این دیگر نهایت بی پرنسیپی و بی اخلاقی سیاسی است.

عبداللە مهتدی در ادامە می افزاید ” ما هیچ وقت خودمان را مارکسیست _لنینیست نمی دانستیم. این ترم ساختە استالینیست ها است .” آقای مهتدی درست میگوید کە جریان ما در زمانی کە ایشان از بنیانگذاران و رهبران آن بود و اکنون نیز ما از گذشتە کمونیستی و انقلابی ایشان دفاع میکنیم ، خودمان را “مارکسیست_لنینیست نمی نامیدیم” . اما از این ترمینولوژی برای هجوم به مارکسیسم و کمونیسم استفادە نمی کردیم . در مقابل اراجیف و خزعبلات چهرەها و سخنگویان بورژوازی ، از جملە ژورنالیست های قلم به مزد و ضد کمونیست می ایستادیم و از آرمان و اهداف کمونیستی مان سرسختانە دفاع می کردیم . ما اگر “مارکسیست_لنینیست” نبودیم ، اما مارکسیست بودیم و لنین را نیز یک مارکسیست برجستە ،  می دانستیم . ما سیستم های حکومتی ، تک حزبی و توتالیتر را بە عنوان دولت یا احزاب کمونیستی کە توسط خود یا نهادهای تبلیغات امپریالیستی به خورد جامعە دادە می شدند قبول نداشتیم و آنرا افشا و رسوا می کردیم . ما، استالینیسم را در آدامه خط مارکس و لنین ارزیابی نمی کردیم و حکومت شوروی را بعد از سالهای اول به قدرت رسیدن و بویژە بعد از حاد شدن بیماری و سپس مرگ لنین، حکومت کارگری نمی دانستیم . ما ، استالینیسم را محصول شکست انقلاب کارگری اکتبر در سطح کشوری و بین المللی ارزیابی می کردیم و میکنیم. لذا در برابر اراجیف مصاحبە کنندە بی سواد و بی اطلاع تلویزیون “ایران انترناسیونال” و کف چرانی آن علیە کمونیست ها ساکت نیستیم و از گذشتە انقلابی و کمونیستی آقای مهتدی نیز دفاع و به حال و روز کنونی ایشان تآسف می خوریم . ما کمونیست ها در کردستان و ایران متعهد هستیم و مجددآ تعهد می دهیم کە حکومتی کە برای آن مبارزە میکنیم با اتکا به نیروی اگاه و سازمانیافتە طبقە کارگر و مردم ستمدیدە ، اولین اقداماتش فراتر از تمام اقدامات حکومت های “دمکراتیک” بورژوایی در سطح جهان خواهد بود . در چنین حکومتی ، جنگ ، خونریزی ، کشتار، ورشکستی اقتصادی ، نابرابری طبقاتی ، جنسیتی ، ملی و مذهبی و …. کە از تبعات سیستم سرمایەداری است رخت بر خواهد بست و حکومت سوسیالیستی اکثریت محرومان و رنج دیدەگان جامعە جای آنرا خواهد گرفت. در چنین حکومتی شغل مناسب و درخور شآنی نیز برای آقای مهتدی و کارکنان تلویزیون “ایران انترناسیونال” هم فراهم خواهد شد.

عبداللە مهتدی در پایان این بخش از صحبت هایش میگوید ” ما نزدیک بیست سال است یک بازبینی ایدئولؤژیک کردەایم. ما خود را یک حزب سوسیال دمکرات می دانیم. جدایی ما هم به این دلیل اتفاق افتاد.” ما هم تآئید میکنیم کە ایشان و جریانی کە وی آنرا رهبری می کند از یک ایدئولۆژی انقلابی بە یک ایدئولۆژی بورژوازی و لیبرالی تغییر جهت دادە است . از گذشتە انقلابی خود پشیمان است . از صف انقلابیون و کمونیست های فداکار و جان برکف، به صف لیبرالها و ناسیونالیست جلای مکان نمودە است. تعلق ایشان به جبهە سوسیال دمکراسی در واقع تعلق به یکی از جبهەهای سرمایەداری است. اما سوسیال دمکرات شدن آقای مهتدی، حتی از نوع اروپائی آنهم نیست ، بلکە از نوع کردستان عراقی آن و مشابه “حزب سوسیالیست دمکرات ” محمد حاجی محمود است . این انتخاب و “بازبینی ایدئولۆیک” اگاهانە و داوطلبانه بود. تنها میتوان به این درجە از انحطات تاسف خورد.

٢٩/٧/٢٠١٨

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا