فتوای جهاد ملا لطیف، کمر ارتش صدام را شکست

آکام نیوز:ملا لطیف پنجوینی با مطالعه وسیع و آگاهی عمیقی که نسبت به مسائل فقهی داشت همچنین با توجه به شناختی که از شخصیت صدام حسین و تفکر حزب بعث عراق داشت علیه رژیم عراق اعلان جهاد کرد این فتوا در رسانه های گروهی منطقه منتشر شد و ضربه مهلکی بر پیکر ارتش صدام وارد آورد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آکام نیوز،در روزگاری که زندگی می کنیم، امنیت مهمترین دغدغه مردم می باشد، در این برهه از زمان، اهمیت امنیت را در مقایسه کشور اسلامیان با کشورهایی که درگیر جنگ هستند بیشتر احساس می کنیم؛ ما وجود این امنیت و آرامش را مدیون خون شهدا هستیم. در همین راستا پیشمرگ روح الله در نظر دارد با معرفی این سروقامتان گوشه‌ای از زندگی این عزیزان را با زبان قلم بیان کند.

ملا لطیف پنجوینی، بیستم آذرماه ۱۳۲۲ در شهر پنجوین عراق به دنیا آمد. پدرش شیخ محمود در اصل از اهالی روستای پیر صفا بود. پیرصفا در ده کیلومتری شهر مریوان قرار دارد.

شیخ محمود در جوانی به مبارزه با استعمار روسیه پرداخت پس از عقب نشینی نیروهای روس به شهرسنندج آمد و در مسجد دارالاحسان به تحصیل علوم دینی مشغول گشت و در مذهب امام شافعی جواز افتاء دریافت کرد. در روستای بایوه مریوان ازدواج کرد و به نشر احکام و مسائل اسلامی پرداخت.

در این زمان رضاخان فرمان کشف حجاب را صادر کرد. برخی روحانیان فضای ایران را برای زیستن نامناسب دیدند از این روی مهاجرت کردند. شیخ محمود نیز دراین میان، به شهر پنجوین عراق رفت و در آنجا به فعالیت دینی پرداخت. فرزندش لطیف در این شهر دیده به جهان گشود. لطیف تحصیلات را نزد پدرش آغاز کرد.

صرف و نحو و قرائت قرآن کریم را از او آموخت سپس به روستای بایوه از توابع شهرستان مریوان آمد و شاگرد ملا عبدالله بایوه ای شد. از بایوه به سلیمانیه عراق رفت و دوره دانشسرای علوم اسلامی سلیمانیه را به پایان رساند. بعد از دانشسرا به مسجد ملا واحد رفت و از محضر عبدالرحمن کول، شیخ محمد قره داغی و سید نجم الدین حسامی بهره مند شد و موفق به دریافت جواز افتاء در مذهب امام شافعی گشت.

آنگاه به پنجوین بازگشت و در مسجد حاجی رشید به امامت جماعت و تدریس علوم دینی پرداخت. پس از مدتی، مدرسه علوم دینی امام محمد غزالی را در مسجد حاجی رشید بنیان نهاد و به ترتیب شاگردانی زیرک و نکته بین و آگاه به همه مسائل پرداخت. روحیه انتقادی ملا لطیف در تربیت شاگردان برای حکومت حزب بعث، قابل توجیه نبود از این روی مدرسه مذکور را تعطیل کردند.

پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی، ملا لطیف به روستای قرگه در شش کیلومتری سلیمانیه رفت و در مسجد قرگه به وعظ و خطابه و امامت جماعت پرداخت و به تبلیغ علیه حکومت حزب بعث و افکار مارکسیستی اوایل سال ۱۳۶۴ براثر فشار گروهک ها و نیروهای بعثی ناگزیر به ایران آمد. بعد از مهاجرت به ایران، در شهر سنندج شورای روحانیون کردستان عراق را تاسیس کرد و خود دبیر شورای مذکور شد. خیلی زود شاخه نظامی شورا تشکیل شد و به تشکل قرآن مشهور گشت.

ملا لطیف نیز یکی از اعضای فرماندهی تشکل بود که با قرارگاه رمضان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری می کرد و در پیشاپیش سربازان به قلب دشمن حمله می کرد تا آنکه شانزدهم مردادماه ۱۳۶۵در منطقه بوسکان (هزار قلعه حلوان)بیست کیلومتری سلیمانیه، داخل خاک عراق بر اثر ترکش خمپاره مجروح شد. او را به بیمارستان امام خمینی (ره)تهران انتقال دادند لیکن جراحاتش شدید بود پس از یازده روز عاقبت بیست و هفتم مرداد به درجه شهادت نائل آمد. پیکر پاکش را در بهشت محمدی سنندج به خاک سپرده اند. از شهید پنجوینی پنج فرزند به یادگار مانده است.

فعالیت ها افکار و خصوصیات اخلاقی و اجتماعی

ملا لطیف پنجوینی با مطالعه وسیع و آگاهی عمیق که نسبت به مسائل فقهی داشت همچنین با توجه به شناختی که از شخصیت صدام حسین و تفکر حزب بعث عراق داشت علیه رژیم عراق اعلان جهاد کرد این فتوا در رسانه های گروهی منطقه منتشر شد و ضربه مهلکی بر پیکر ارتش صدام وارد آورد.

شهید پنجوینی برخی مواقع با حضور در مراکز صدا و سیمای کردستان و کرمانشاه به ارشاد و راهنمایی جوانان میپرداخت.

متناسب با این اهداف گاه دست به قلم می برد و مقالاتی را در مطبوعات به چاپ می رساند.

شهید پنجوینی مردی صاحب اندیشه و ذوق بود و در خلوت خویش گاه زمزمه ای سر می کرد و شعری می سرود، چند کتاب از او به یادگار مانده است از آن جمله این کتاب ها قابل ذکر است: تجوید قرآن به زبان کردی، صرف و نحو عربی، احکام و مسائل شرعی، ترازوی رهنمونی.

شهید پنجوینی موجز و مختصر اما زیبا سخن می گفت. اهل ورع و پرهیز بود. می گفت وضو سلاح مومن است و همواره مسلح بود و وضو داشت و بر لبش ذکر یارب بود.

در سومین کنفرانس اندیشه اسلامی به نمایندگی از طرف علمای عراق، مقاله ای قرائت کرد که مورد توجه حاضران قرار گرفت. مردی بی باک و شجاع بود. چهل و سه سال زندگی اش پیوسته در تلاش و پویایی گذشت. از جستجوی حقیقت دمی غافل نگشت همچنان که برای حفظ حقیقت به جهاد برخاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا